آ کلاه دار

در تب و تاب رسیدن به کمالم

- رویاهای بزرگ و قدم‌های کوچک

روزی که رویاشو می‌بافتم به قدری دور می‌دیدمش که فکر نمی‌کردم هرگز زندگیش کنم. مدتی بعد وقتی میون رویام داشتم رویاهای بعدی رو می‌بافتم به فکرم خطور کرد که تو رویاهات خسیس نباش، کم نخواه. رویاهای بزرگ بباف چون رویاها می‌شن هدف و تو برای هدف‌ها قدم برمی‌داری.
روزی که با قدم‌های کوچیک و سردرگم سعی می‌کردم به سمتش برم فکر می‌کردم راه اون‌قدر دوره و قدم‌های من اون‌قدر کوچیک که هرگز نمی‌رسم. بعدتر وقتی به مقصد رسیدم فهمیدم همین قدم‌های کوچیک چقدر مهم و تاثیرگذارن. فهمیدم تداوم همین قدم‌های کوچیکه که نتیجه رو می‌سازه. فهمیدم بی‌خودی خودم رو برای قدم‌های کوچیکم سرزنش می‌کردم.

۱ ۰
About me
همیشه مجبور شدم با آدم‌ها سر و کله بزنم که آ اول اسمم کلاه داره و اگه کلاهش رو نذارید اشتباه خونده می‌شه. اون‌قدر که دیگه همه من رو با آ کلاه دار به خاطر میارن. حالا این آ کلاه دار خلاصه‌ای از منه؛ جایی که آ بتونه حرف بزنه و بگه کلاهش رو سر جاش بذارن. 
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان