آ کلاه دار

در تب و تاب رسیدن به کمالم

- جاهای خالی

جاهای خالی نه تنها پر نمی‌شن بلکه بزرگ‌تر و دردناک‌تر می‌شن. چیزی مثل جای خالی انگشت‌هات بین انگشت‌هام و جای خالی سرت تو گودی گردنم. هرچی دنبالت می‌گردم پیدات نمی‌کنم. دور از تو همه چیز کدره، همه چیز تیره است.

من به طولانی مدت ندیدنت عادت ندارم و این جای خالی شبیه خنجر تیزی داره قلبم رو خراش می‌ده. تو این حجم از تاریکی این روزها تو تنها نوری و حالا که از تو هم دور شدم تاریکی داره من رو در خودش می‌بلعه. این دیدن هرروزه‌ی تو تنها چیزی بود که زخم‌های عمیق و دردناک این روزها رو کمی تسکین می‌‌داد و این نبودنت و ندیدنت شبیه نمک روی زخم‌هامه.

الان که ازت دورم و حتی جایی نیستم که این دوری ارزشش رو داشته باشه، ازت دورم و این برای یه تصویر بزرگ‌تر و کامل‌تر نیست فقط روزها رو می‌شمرم تا تموم بشن و برگردیم به نقطه‌ای که تو بودی. نزدیک و پررنگ و روشن بودی. فاصله‌ام باهات به قدر گفتن یک «دلم تنگ شده» بود و جمله به سر نرسیده تو دم در بودی. حالا ولی فاصله‌امون جاده‌های طولانیه و این دلم تنگ شده‌ها فقط بغضن.

۰ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
About me
همیشه مجبور شدم با آدم‌ها سر و کله بزنم که آ اول اسمم کلاه داره و اگه کلاهش رو نذارید اشتباه خونده می‌شه. اون‌قدر که دیگه همه من رو با آ کلاه دار به خاطر میارن. حالا این آ کلاه دار خلاصه‌ای از منه؛ جایی که آ بتونه حرف بزنه و بگه کلاهش رو سر جاش بذارن. 
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان