احتیاج دارم جایی باشه که بتونم دوباره هرروز چندین صفحه دقیق و با جزئیات بنویسم از افکارم، احساساتم و حتی روزمرگیم. برام عجیبه که دیگه حتی خیلی پرایوت تو تلگرام، نوت گوشی یا دفتر روزانهام برای خودم هم نمینویسم یا کم مینویسم. اون انگشت شمار دفعاتی هم که مینویسم به قدری ذهنم از این فضا دور شده و نمیتونم کلمات رو درست ردیف کنم که انگار آدمی داره مینویسه که تازه با این زبان آشنا شده و هنوز در سطح مبتدی دست و پا میزنه. از طرفی نه نوشتن اون قدر برام جدی و حرفهایه که پاشم کلاس برم نه اون قدر بی تاثیره که رها کنم. نوشتن برام همیشه راه ارتباطم با خودم بوده و وقتی ناقص باشه و کلمه کم بیاد نمیتونم بفهمم دقیقا چی میخواستم بگم تو اون زمان و این خوب نیست. برای من که بزرگترین ناجیم نامههاییه که به خودم نوشتم خوب نیست. سالها طول کشید تا این عادت ثبت کردن اغلب روزها رو به وجود بیارم و باز دوباره نزدیک به دوساله که کلا رهاش کردم و این اواخر به قدری کم شده که هیچ اثری از روزهای گذشته وجود نداره و انگار این قسمت از زندگیم داره از خاطراتم پاک میشه.
باید ذهنم رو کنترل کنم، بگیرمش و برش گردونم سر داستان. باید این پرش فکری و این از هر دری حرف زدن رو جمع کنم و بتونم درست و منسجم از یه ایده بنویسم نه که بیست بار وسط نوشتنم عین حرف زدنم موضوع عوض بشه. مهم نیست پابلیک بنویسم، چون بزرگترین عامل خودسانسوریم تو نوشتن همین پابلیک نوشتنه. دوست دارم برگردم و فقط خصوصی بنویسم ولی عمیق، کامل، صحیح و با جزئیات. باید خاطراتم رو به بند کلمات بکشم تا فراموش نشن، خصوصا قسمت احساسی که از هر اتفاق گرفتم؛ برای آیندهای که آوا میخواد برگرده ببینه این روزها با چی سر و کله میزده، چه احساسی داشته و چی رو پشت سر گذاشته.