همیشه مجبور شدم با آدمها سر و کله بزنم که آ اول اسمم کلاه داره و اگه کلاهش رو نذارید اشتباه خونده میشه. اونقدر که دیگه همه من رو با آ کلاه دار به خاطر میارن. حالا این آ کلاه دار خلاصهای از منه؛ جایی که آ بتونه حرف بزنه و بگه کلاهش رو سر جاش بذارن.
آ زن جوونیه که دنبال خودش میگرده. رویاهای بزرگی داره و باید قدمهای بزرگی برداره. جهان رو از دید خودش تجربه میکنه و میخواد همه چیز رو عمیقا حس کنه. وقتهایی که ارتباط گرفتن با دنیای بیرون براش سخت میشه به نوشتن رو میاره چون نوشتن راهیه که بتونه با کمترین فشار خودش رو ابراز کنه.
آ یه انسان معمولیه، شاید حتی زیادی معمولی و میخواد از تجربهی خودش در زندگی یه انسان معمولی حرف بزنه. آ نه قهرمان هیچ قصهایه، نه نقطهی عطف، نه حتی کاراکتر منفیش. یکی از هزارتا سیاهی لشکر قصه است که بود و نبودش رو شاید بقیه نفهمن ولی برای خودش هر قدمی که برداشته پشتش هزارتا ماجرا بود.