بلاخره کلبهی چوبی رو پاک کردم. وبلاگی که سال نود با اسم "از همه چیز، از همه جا" ساختمش و یک سال بعد به "کلبهی چوبی" تغییر اسم داد و همون موند. بعد از ماجرای بلاگفا و پاک شدن خاطراتی که هیچجا جز همون وبلاگ نداشتمشون دیگه دستم به نوشتن تو اون وبلاگ نرفت که نرفت. چندسالی به حال خودش رهاش کردم و چون اکثر دوستهای وبلاگیم هم دیگه وبلاگشون رو رها کرده بودن فضاش برام ناراحت کننده بود. اون موقعها معتقد بودم آدمهای هر فضا باید محدود به همون فضا بمونن و با دوستهای وبلاگی خارج از وبلاگ ارتباطی نداشتم؛ همین باعث شد که با بسته شدن وبلاگها آدمها رو هم از دست بدم. دو یا سه سال پیش از دسترس خارجش کردم اما حذفش نکردم و گاهی میرفتم صحبتهامون رو میخوندم؛ اما امروز بلاخره حذفش کردم چون این حد از چسبیدن به گذشته بیفایده است. بعد از اون چندبار سعی کردم به این فضا برگردم اما دلتنگی اذیتم میکرد و بعد از مدتی وبلاگ جدید رو رها میکردم.
این پست رو مینویسم برای خداحافظی با کلبهای که کنارش بزرگ شدم و تموم دوستهای وبلاگی اونروزها که گمشون کردم. اگه روزی اینجا رو خوندید بدونید هنوز دلتنگتون میشم. ممنونم برای تموم خاطرات خوبی که برام ساختید و تموم کمکهایی که بهم کردید. پیدا کردنتون ممکن نیست چون حتی اسم خیلی از وبلاگها رو یادم نیست و دیگه نمیتونم از لینکهای کلبهی چوبی پیداشون کنم و خیلی از وبلاگها رو حذف کردید اما یه گوشهی قلبم تا همیشه جای شماست. به یاد تموم کارهای گروهی، بحثهای فوتبالی، جشنهای آنلاین و غصهها، دردها و مرهم شدنها براتون آرزوی شادی و آرامش میکنم.
- برای مسیحا، مهربان، فائزه، مریم، زهرا، فاطمه، علیرضا، طاهره، یوسف، آرشام، قدیمی، باران، حدیث، نیلوفر، محدثه، محمد، گندم، آرمان، امیر، فرشته، شیوا، نفس، مینا، سارا، رکسانا و همهی اونهایی که اسمشون رو به یاد ندارم.