آ کلاه دار

در تب و تاب رسیدن به کمالم

- روی دیگر بزرگسالی

نوجوون که بودم بزرگسالی به نظرم از بین رفتن مسیرهای از پیش مشخص شده، آزادی، از قبل پر نشدن ساعات هرروز با مدرسه و خوش گذرونی بود.
از هجده سالگی که عبور کردم دیدم علاوه بر اون‌ها بزرگسالی استرس، فشار، کمبود وقت، تصمیمات بزرگ و به دوش کشیدن بار نتایجشونه. دوراهی و انتخاب‌های سخت و تنها پیش رفتنه. خستگی، فرسودگی انتظار و صبوریه.
به آوای نوجوون و حتی آوای امروز می‌گم: هر دوره‌ای از زندگی خوبی‌ها و بدی‌های خودش رو داره. سختی‌ها با بزرگ شدن زیاد می‌شن ولی ارزشش رو دارن. شاید دیگه هیچ وقت فرصتش پیش نیاد که لذت‌های نوجوونیت رو دوباره تجربه کنی ولی فرصت‌های دیگه و لذت‌های دیگه‌ای رو تجربه می‌کنی. پذیرش، پیش رفتن با جریان زندگی و نچسبیدن به چارچوب‌های قدیمی کلید کشف این لذت‌های جدیده.

۲
About me
همیشه مجبور شدم با آدم‌ها سر و کله بزنم که آ اول اسمم کلاه داره و اگه کلاهش رو نذارید اشتباه خونده می‌شه. اون‌قدر که دیگه همه من رو با آ کلاه دار به خاطر میارن. حالا این آ کلاه دار خلاصه‌ای از منه؛ جایی که آ بتونه حرف بزنه و بگه کلاهش رو سر جاش بذارن. 
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان