آ کلاه دار

در تب و تاب رسیدن به کمالم

- حالا که موندنی‌ام

برنامه دارم از دانشگاه انصراف بدم و همین‌جا ثبت نام کنم. نه از نظر هزینه نه زمان نه سلامت روان در شرایط فعلی دانشگاه شهر دیگه برام منطقی نیست. خونواده هم تصمیمم رو پذیرفتن و ساپورتم کردن ولی باز اذیتم. راستش اصلا به این نقطه و این برنامه‌ها فکر هم نمی‌کردم. مامان پرسید چرا همون موقع انتخاب رشته نیومدی آزاد همینجا و گفتی می‌خوام سراسری باشم و این‌قدر خودت رو اذیت کردی؟ اون موقع برنامه این نبود. اون موقع قرار بود من یه سال بخونم و برم، یه سالم خراب شد و شد دو سال ولی باز قرار بود امسال برم. برنامه به موندن و تموم کردنش نبود هیچ وقت. حالا شرایط جدیده و باید برای این شرایط جدید فکر کنم و تصمیم بگیرم و برنامه بریزم. تو ذهن من قبل از این هیچ plan b ای وجود نداشت چون نمی‌خواستم هیچ نقطه‌ی امنی برای ذهنم طراحی کنم که یه وقت باعث بشه تنبلی کنه. همه چیز حول محور رفتن چیده شده بود. الان منم و لیسانسی که باید تموم بشه و باید ببینم کجا برام بهتره، منم و دو-سه سال دیگه‌ای که باید این‌جا باشم و زندگی‌ای که دو سال بود با ذهنیت مسافر و معلق بودن طراحی شده بود. ظاهرا بلاخره وقتشه از معلق بودن دربیام و برای این زمان پیش رو لنگر بگیرم. دیگه همه چیز رو حداقلی نگه داشتن چون دارم می‌رم جواب نمی‌ده. وقتشه باور کنم اینجا خونه‌امه و من مسافری که داره ترکش می‌کنه نیستم و باید دوباره با تار و پودش یکی بشم. باید دوباره تو تصمیم‌های خونواده دخیل بشم، تو خونه فضای خودم رو بسازم، اتاقم رو نو کنم و بپذیرم که دیگه مسافر نیستم. باید پلن جدید طراحی کنم و با این که موندنی‌ام کنار بیام. راحت نیست ولی تنها راه پیش رومه. 

۱
About me
همیشه مجبور شدم با آدم‌ها سر و کله بزنم که آ اول اسمم کلاه داره و اگه کلاهش رو نذارید اشتباه خونده می‌شه. اون‌قدر که دیگه همه من رو با آ کلاه دار به خاطر میارن. حالا این آ کلاه دار خلاصه‌ای از منه؛ جایی که آ بتونه حرف بزنه و بگه کلاهش رو سر جاش بذارن. 
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان